نگارش بلند ترین و طولانی ترین رمان ژانر تخیلی (فانتزی) به زبان فارسی


نگارش بلند ترین و طولانی ترین رمان ژانر تخیلی (فانتزی) به زبان فارسی از نیمه هم گذشت!!!

 

سارا صولتی نویسنده و هنرمند کشورمان متولد 1360 موفق شده با همت بلند و پشتکار شبانه روزی و تلاش بی وقفه رکورد بلند ترین رمان تخیلی (فانتزی) به نام سی جی ام ویگو مورتنسن (دزو-وینا) را برای همه ی ملت عزیزمان و فارسی زبانان با سربلندی رقم بزند.

 

الهام بخش وی برای شروع این پروژه شعری با نام بازگشت به بابل بود که بازیگر آمریکایی سه گانه ی ارباب حلقه ها (ویگو مورتنسن) بود در سال 2003 در یک گرد همایی ضد جنگ آن را برای حضار خواند.

 

این نویسنده ی جوان و خلاق کشورمان بیشتر از یک دهه از عمر خود را بی وقفه روی این پروژه مشغول به کار بوده است و موفق شده بیش از نیمی از این رمان را که بیشتر از 100 جلد میباشد به اتمام برساند (خارق العاده ست!!!)

 

جالب است که این بازیگر نام آشنای آمریکایی در سال های اوج شهرت خود در خرداد ماه سال 2006 طی یک سفر به ایران از نویسنده ی جوانمان در حمایت از این کار زیبا و این رمان با ارزش و نفیس تقدیر کرده. این رمان همانگونه که بالا ذکر شد CJM Viggo Mortensen نام دارد.

 

در سال 1383 سه جلد اول این رمان از طریق اینترنت در اختیار برخی از علاقه مندان قرار گرفت و درآمد حاصل از آن کاملا به زلزله زدگان بم اختصاص داده شد.

 

از همینجا به این هنرمند جوان درود میفرستیم و برایش آرزوی سلامتی میکنیم. باشد که راه و روش او الگویی برای جوانان عزیز کشورمان باشد. جوانانی که برای کشورمان افتخار وسربلندی به همراه می آورند.

 

بی اغراق باید اذعان کرد که کمتر شاهد شاهکاری از این دست در کشورمان بوده ایم.

ارسال شده توسط:

بی نوشت: نشریه محترم

1)لطفا درصورت تمایل برای چاب و همچنین برای اطلاع از جزییات بیشتر با این شماره تماس بگیرید 0935*******

 

2)ضمنا چند عکس ضمیمه برایتان ارسال میکنم شاید مورد استفاده تان قرار بگیرد. چند عکس جدید از نویسنده و نمونه کتابها.

در ضمن جهت اطلاع شما از جزئیات بیشتر عکس برخی مطبوعات که چندین سال پیش این خبر را بنحوی پوشش دادند. لینک خبرگزاریهای فارس ایلنا و ... هم ضمیمه شده است.

 

3)برای اطلاع بیشتر میتوانید به لینک های زیر مراجعه فرمایید.

 

 

http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8508060431

 

http://www.niksalehi.com/learn/archives/010182.php

 

http://www.aftabir.com/articles/view/art_culture/art/c5_1370115086p1.php/%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%AF%D9%86%D8%AF

 

http://www.bartarinha.ir/fa/news/53535/%D9%87%D9%86%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%AF%D9%86%D8%AF

 

با تشکر از توجه تان
ف. دین محمد
(این یک مطلب ارسالی بود که به ایمیل ما alefba.biz@gmail.com  ارسال شده بود)

راز

نویسنده / نویسندگان :  فرهاد فرزانه
مترجم : 
کلید واژه : 
چکیده :  ساعت پنج صبح به وقت استاندارد زمین، ایساکو واتانابه افسر کشیک سفینه من را به اتاق کنترل فرا خواند و همزمان با صدای بلند دستور انتقال کنترل سفینه از رایانه مرکزی به خودش را هم اعلام کرد. با سرعت از تخت‌خوابم بیرون پریدم و به طرف مرکز کنترل سفینه دویدم.
منابع : 

ساعت پنج صبح به وقت استاندارد زمین، ایساکو واتانابه افسر کشیک سفینه من را به اتاق کنترل فرا خواند و همزمان با صدای بلند دستور انتقال کنترل سفینه از رایانه مرکزی به خودش را هم اعلام کرد. با سرعت از تخت‌خوابم بیرون پریدم و به طرف مرکز کنترل سفینه دویدم. سفینه با شتاب ثابت یک جی در حال حرکت به‌سوی ترایتون بزرگ‌ترین قمر نپتون بود. معمولا در طول سفر به ندرت پیش می‌آمد که کنترل سفینه را جز در مراحل پایانی یا آغاز سفر شخصا به دست بگیریم، برای همین خیلی نگران شدم. 

ادامه مطلب ...

شهر سیاهپوشان

نویسنده / نویسندگان :  دکتر جعفر سپهری
مترجم : 
کلید واژه :  شهر سیاهپوشان ـ مردی غریبه ـ سیاه رنگ ـ فرمانده ـ نظامی گنجوی ـ حکیم ـ سینما ـ هالیوودی ـ علمی و تخیلی
چکیده :  مردی غریبه با لباس فرم سیاه‌رنگی وارد یک پایگاه می‌شود. فرمانده پایگاه از او بازجویی کرده درباره لباس فرمش می‌پرسد. غریبه از پایگاه فضایی که در آن کار می‌کند، سخن می‌گوید.
منابع : 

مردی غریبه با لباس فرم سیاه‌رنگی وارد یک پایگاه می‌شود. فرمانده پایگاه از او بازجویی کرده درباره لباس فرمش می‌پرسد. غریبه از پایگاه فضایی که در آن کار می‌کند، سخن می‌گوید. فرمانده با لباس مبدل (و احتمالا با جعل هویت آن غریبه) به جست‌وجوی پایگاه ناشناخته می‌رود. پس از مدت‌ها آن را یافته و پنهانی وارد محدوده مسکونی پایگاه می‌شود. با یکی از ساکنان آنجا طرح دوستی ‌ریخته و پس از جلب اعتمادش از او می‌خواهد او را به درون محوطه محرمانه پرواز پایگاه ببرد. دوست فرمانده او را از راهی مخفی به درون محوطه پرتاب موشک می‌برد. لباس فضایی را تنش کرده و کلاه فضانوردی را بر سرش می‌گذارد. سپس فرمانده را درون صندلی موشک نشانده کمربند ایمنی را می‌بندد. اهرم را می‌کشد. موشک با غرش کر‌کننده به پرواز درآمده او را به مدار زمین می‌برد، جایی که یک سفینه فضایی کوه‌پیکر آماده حرکت است. فرمانده از یک دالان لوله مانند وارد سفینه فضایی می‌شود. از آنجایی‌که این نخستین پرواز فضایی اوست، از آن شگفت‌زده می‌شود. پس از طی یک سفر فضایی به سیاره دیگری می‌رسند. 

 

ادامه مطلب ...