نویسنده / نویسندگان : |
جعفر سپهری
|
مترجم : |
|
کلید واژه : |
|
چکیده : |
در
بسیاری از مناطق پر برف جهان مردم برای آمد و شد بر روی برف، به ویژه
هنگام شکار جانوران در فصل زمستان، نیازمند ابزاری بودند تا بدون فرورفتن
در برف بتوانند حرکت کنند. در تاریخ ایران نیز نمونههایی از چنین
ابزارهایی به چشم میخورد.
|
منابع : |
|
در
بسیاری از مناطق پر برف جهان مردم برای آمد و شد بر روی برف، به ویژه هنگام
شکار جانوران در فصل زمستان، نیازمند ابزاری بودند تا بدون فرورفتن در برف
بتوانند حرکت کنند. در تاریخ ایران نیز نمونههایی از چنین ابزارهایی به
چشم میخورد.
گزنفون، شاگرد سقراط، مورخ معروف یونانی و نویسنده کتاب "بازگشت
دههزارنفری"، طی گذر از کوههای پر برف کردستان، به تختههایی اشاره
میکند که کف آنها را از روکشی از پوست جانوران کشیده بودند و ساکنان مناطق
کردستان، آذربایجان و قفقاز برای گذر از روی برف به پای خود میبستند. او
مینویسد: "...ایشان همچنین از تختههای باریک و درازی برای رفتن از یک ده
به ده دیگر سود میجویند...".
سرهنگ یحیایی، رئیس پیشین فدراسیون اسکی و کوهنوردی ایران، در خاطرات خود
نوشته است که: در سفر تجسسی خود در کوههای پر برف لرستان، راهنمایی
داشتهاند که دارای نوعی راکت برفی بوده و به زبان محلی به آن (دَرگِ)
میگفتهاند و شکارچیان بومی آن مناطق آن را از شاخ گاو و یا شاخ شکار
میساختند. دَرگِ یا راکت برفی که کوهنشینان بختیاری به ابتکار خود از شاخ
گاو میساختند از سوراخهایی که روی پلهای افقی دیده میشود در چرم رد
میکنند و کفش خود را به آن محکم میکنند، تشکیل شده است.
امیر تیمور گورکانی در خاطرات خود، تعریف میکند که هنگامیکه شهر فیروزکوه
پایتخت کشور (غور) را که شهری کوهستانی واقع در جنوب غرنین است، تسخیر
کرد، قاصدی وارد فیروزکوه شد، به وی گفتند که آن مرد هنگام ورود به شهر
کفشهایی بزرگ از تخته برپا داشته و به آن وسیله از روی برف گذر کرده است.
امیرتیمور آن گفته را باور نمیکند تا این که خود آن مرد را میبیند.
امیر تیمور در وصف قاصد چنین مینویسد: "قاصد مردی بود از سکنه کوهنشین
غور و قامتی بلند و چهرهای آفتابسوخته داشت. هنگامیکه من او را دیدم،
کفشهای بزرگ خود را به دست گرفته بود. آن کفشها دو تخته مسطح به شمار
میآمد و آن مرد تختهها را به پای میبست تا این که در برف فرو نرود. در
بعضی نقاط روی برف میلغزید و من تا آن هنگام آنگونه کفش ندیده بودم.
شاهزاده غور گفت که سکنه کوهنشین ایران در فصل زمستان که برف راهپیمایی را
مشکل میکند با آن کفش از برف میگذرند".
زبانشناسان اصل کلمه اسکی را مربوط به زبانهای کهن آریایی میدانند و
بسیاری از مورخان نیز معتقدند که اسکی از شرق به غرب و به کشورهای
اسکاندیناوی رفته است.
تاریخ مردم ایران، تاریخی شفاهی است و به نسبت تاریخ کهنسال این سرزمین،
مستندات کتبی آن بسیار کم است. این کمبود مستندات کتبی نه از نبود آنها،
بلکه به دلایلی همچون دست یغماگر روزگار کژمدار، یورشهای خانمانسوز
دشمنان ز دانش تهی، کتابسوزان فرمانروایان نابخرد خودی و بیگانه، غارت
متون کهن ما توسط اغیار قدرناشناس است که اینچنین ما را در تنگنای منابع
قرار میدهد.
یکی از گلوگاههایی که راه ما را به سوی دانش و فرهنگ گذشتگان میگشاید،
نام تاریخی مکانها و همچنین فرهنگ مردمان روستایی است. نمونه کم نیست؛
روماشکن در لرستان، دشت روم و قبر قیصر در کهگیلویه و بویراحمد، پارومی
در شمالشرقی چابهار نام جنگجایهایی است که ارتش روم از دلاوران ایرانی
شکست خورده است. لاله نگونسار را مردم شاهدی اندوهگین و سرافکنده از سوگ
سیاووش میدانستند و بسیاری دیگر که هرکدام نوشتار خود را میطلبد.
آنچه که به این نوشتار مربوط است نامهایی است که با واژه "درگ" پیوند
خوردهاند. از جمله منطقهای کوهستانی و پر برف در جاده سنندج به کرمانشاه،
درهای در نزدیکی روستای اسپیدان (روستایی با زمستانی بسیار سرد و
یخبندان) در خراسان شمالی و همچنین روستای کوهستانی و برفانبار شمال تهران
درکه نامیده میشود. برای این واژه چند معنی میتوان تصور کرد. دروازه
کوهستان، دره پادشاه (کی) و... اما آیا میان این کفشهای برفی باستانی،
دَرگِ، و نام روستاهای کوهستانی درکه، پیوندی وجود دارد؟
پلنگ چال
ز بَر کـوه باشد کنـام پلنـگ یکایک همه تیز دندان و چنگ
چو آن جایگه شد کمین ددان به آن چال گویند اینـک مهان
پناهگاه پلنگچال یکی از پناهگاههای پر آوازه کوهنوردی در مسیر صعود به
قله توچال واقع در کوهستان البرز مرکزی در قسمت مشرف بر اَبَرشهر تهران
است. این پناهگاه در ارتفاع ۲۵۵۰ متری از سطح دریا قرار دارد. همچنین این
پناهگاه دارای خوابگاهی به ظرفیت ۷۰ نفر است. برای طی این مسیر در آغاز
باید به روستای درکه رفت. روستای زیبای دَرَکه به معنای دروازه کوهستان، در
شمال غرب تهران و شرق دره فرحزاد قرار دارد. این روستا، آغاز یکی از
زیباترین مسیرهای کوهپیمایی در تهران، در تمامی فصول است. پس از گذر از
کوچه باغهای زیبا در کنار رودخانه درکه یک راه باریک مشخصی وجود دارد که
بعد از دو ساعت راهپیمایی به پناهگاه پلنگچال میرسد. سرتاسر مسیر تا
پناهگاه از داخل دره زیبای پلنگچال و از کنار رودخانه میگذرد و یکی از
زیباترین مسیرهای صعود به ارتفاعات شمال تهران است. از پناهگاه پلنگچال
مسیری در جهت شمالغربی با سه تا چهار ساعت کوهپیمایی به قله توچال میرسد.
از پلنگچال میتوانید به امامزاده داوود و یا ایستگاه پنجم تلهکابین
توچال نیز بروید. لازم به یادآوری است که در جاده سنندج به کرمانشاه دو
گردنه کوهستانی به نامهای مروارید و درکه وجود دارند. همچنین درهای به
همین نام در نزدیکی روستای اسپیدان در خراسان شمالی وجود دارد.
محلی که در حال حاضر پناهگاه پلنگچال قرار دارد و پیرامون آن را کوهها
دربرگرفتهاند و حالت چاله مانندی به آن دادهاند که در زمانهای نهچندان
دور، کنام پلنگان بوده است.
جنگل کارا
در نیمه راه درکه به پلنگ چال در ضلع غربی ارتفاعات مشرف به رودخانه،
درهای پردرخت وجود دارد که به جنگل کارا موسوم است. این جنگل با درختان
میوه و چشمهای زیبا، حدود نیم ساعت از مسیر اصلی درکه - پلنگ چال فاصله
دارد.
منبع: مجله دانشمند شماره 617 اسفند 1393
مجله دانشمند 617