نویسنده / نویسندگان : | علی اندیشه |
مترجم : | |
کلید واژه : | اتوپیای غرب ـ ناکجا آباد شرق ـ جامعه شناسی ـ فیلسوفان یونان ـ افلاطون ـ ارسطو ـ ماکیاولی ـ یوتوپیا |
چکیده : | اصطلاح "ناکجا آباد" یک اصطلاح جامعهشناختی است و منظور از آن، جامعهای ممتاز و فرهیخته و بیعیب و نقص است که هنوز در جایی به وجود نیامده و آرمانی است. این اصطلاح را از گفتههای شیخ شهابالدین سهروردی، عارف معروف به "شیخ اشراق" ـ قرن ششم هجری ـ دانستهاند. |
منابع : |
اصطلاح "ناکجا آباد" یک اصطلاح جامعهشناختی است و منظور از آن، جامعهای ممتاز و فرهیخته و بیعیب و نقص است که هنوز در جایی به وجود نیامده و آرمانی است. این اصطلاح را از گفتههای شیخ شهابالدین سهروردی، عارف معروف به "شیخ اشراق" ـ قرن ششم هجری ـ دانستهاند.
آرزوی جامعه کامل و سالم و بیعیب و نقص در جامعهشناسی از زمان فیلسوفان یونان باستان یعنی افلاطون و ارسطو مطرح بود و از این جهت، موضوع رنگ فلسفی هم به خود گرفته است. افلاطون در کتابش "جمهوریت"جامعه را به بدن انسان تشبیه کرده و برای آن سه طبقه قایل شده است: حکام که مانند سر در بدن و در حکم سر جامعهاند، نظامیان و جنگجویان که در حکم قلب جامعهاند و پیشهوران و کارگران که در حکم کبد جامعهاند. افلاطون برای حکمت (فلسفه) ارزش زیادی قایل بود و حکیمان را برترین گروه جامعه میدانست و به همین دلیل، معتقد بود که حکام و زمامداران جامعه برتر باید از حکیمان باشند و حکیمان را "اشراف فکری" مینامید و از اینجا، حکومت مورد نظر و مطلوب افلاطون را حکومت اشراف نامیدهاند (آریستوکراسی). این جمله معروف هم از او نقل شده است: "حکیم باید حاکم و حاکم حکیم باشد."
حکومت از نظر وی قدرت کامل دارد و مسلط بر همه چیز است، حتی در نظام آموزش و پرورش و خانواده و تعداد فرزندان و جمعیت و مهاجرت، حق کنترل و اظهار نظر دارد و جمعیت شهر را حداکثر حدود 5040 1 نفر مجاز میداند تا روستاییان بیدلیل به شهرها مهاجرت نکنند و کمبود تولید و قحطی پیش نیاید. باغ بزرگی داشت به نام "آکادمی" که در آنجا حکمت تدریس میکرد و بر سر در آن هم نوشته بود: "هر کس هندسه نمیداند، وارد نشود". این فیلسوف برای جامعه آرمانی خود نام "سیته ایدهآل" را انتخاب کرده بود و این اسم در ورود به اسلام به "مدینه فاضله" ترجمه شد که هنوز هم آشناست و به کار برده میشود.
ارسطو شاگرد افلاطون در بعضی از این مباحث، مخالف استادش بود. مثلا نوع حکومت برتر را "دموکراسی" میدانست و دخالت دولت در همه کارها را نمیپسندید. نظرات ارسطو را واقعیتر و اجراییتر از استادش دانستهاند و گفتهاند که واقعبینتر از استادش بوده است. کتاب ارسطو "سیاست" نام دارد و در آن برای درست فکر کردن و جلوگیری از اشتباه در تفکر، از علمی به نام علم "منطق" بحث کرده است. به این دلیل، ارسطو را بنیانگذار علم منطق دانستهاند و این علم از مبانی مهم فلسفه است. با گذشت 8 ـ 7 قرن، دانشمند مسیحی قرن چهارم میلادی "سنت اگوستین" هم به طرح جامعه برتر از نظر خودش پرداخت و نام کتاب خود را "شهر خدا" نامید. جامعه مورد نظر اگوستین، جامعهای مذهبی بود.
شش قرن بعد از او یعنی در قرن چهارم هجری به فیلسوف برجسته اسلامی "فارابی" میرسیم که تحول بزرگی در فهم عقاید افلاطون و ارسطو به وجود آورد و جهانبینی وسیعتری را جلوی چشم جهانیان گشود. این فیلسوف که دیدگاهی سیاسی داشت، در کتابش "آرا اهل مدینه فاضله" به شرح جامعه آرمانی مورد نظر خودش پرداخته و ضمن آن، به نظر افلاطون در بحث "سیته ایدهآل" او انتقاداتی وارد کرده است. یکی از این انتقادها آن است که میگوید حکیم بودن کسی برای صلاحیت حاکمیت او بر جامعه، کافی نیست، بلکه شرایط زیاد دیگری هم لازم است و تا 12 شرط را برای حاکم لازم میداند که تقریبا عبارتند از: سلامت جسمی و بدنی، وارستگی و فرهیختگی، قدرت بیان، حافظه قوی، بیتوجهی به مال دنیا، وطندوستی، دانشدوستی، عدالتخواهی، اعتدال در خور و خواب، راستگویی، شجاعت و دلیری. نکته جالب در عقیده فارابی نسبت به رهبری جامعه آرمانی (مدینه فاضله) این است که پس از ذکر این شرطها، میگوید: اگر این صفات در یک فرد جمع نبود باید گروهی که با هم دارای این صفات باشند، اداره جامعه را بر عهده بگیرند. این اولین بار در اسلام است که کسی پیشنهاد حکومت شورایی را میدهد.
چند قرن پس از فارابی، دو دانشمند ایتالیایی به نامهای ماکیاولی و کامپانلّا درباره مدینه فاضله و شرایط آن مطلب نوشتهاند. ماکیاولی همان است که میگوید پادشاه برای ادامه حکومتش حتی میتواند به مردم دروغ بگوید و آنها را فریب دهد و به آنها سختگیری کند (ماکیاولیسم)، وگرنه حکومت را از دست میدهد. کتاب او با عنوان "شهریار" معروف است و همانطور که از نام کتاب برمیآید، اساس آن، معرفی عوامل حفظ قدرت حاکم است.
ماکیاولی سیاست را از اخلاق جدا میدانست و باعث آن هم هرج و مرج شدید حاکم بر ایتالیا در زمان او بود. انسان را موجودی فزونخواه میدانست و با نگاه انسانی متجدد به دولت مینگریست و میگفت که پادشاه برای کنترل مردم و نجات کشور از هرج و مرج هر کاری میتواند انجام دهد. با این حساب، عقایدش نباید پر بیراه بوده باشد!
ولی کسی که نامش و نام کتابش در زمینه مدینه فاضله بیش از همه معروف و ماندگار شده و به امروز هم رسیده است، توماس مور انگلیسی است (قرن 16 میلادی) که جامعهای کوچک و خیالی در جزیرهای خیالی در دریا و دور از ساحل را تصور میکند که به هیچجا در خارج از خود هم دسترسی ندارد و باید خودشخودش را اداره کند و چون نام آن جزیره را "اتوپیا" یا "یوتوپیا" میگذارد، این لغت در مغرب زمین و در دانشگاهها و آکادمیها میماند و معروف میشود و به جاهای دیگر هم سرایت میکند و امروزه جامعه آرمانی یعنی همان سیته ایدآل افلاطون را فقط با همان نام یوتوپیا و با وصف یوتوپیک، میشناسند و البته در شرق اسلامی همان مدینه فاضله فارابی در ایران و در کنار آن، ناکجاآباد سهروردی هم رسم شده است، که کلمهای بسیار به جاست و اصطلاح زیبایی هم هست.
در قرن 17 میلادی توماس هابز انگلیسی هم مدینه فاضله جدیدی را معرفی
میکند. نام کتابش "لویاتان2" نام یک غول افسانهای است و به همین دلیل
منطق او را در نگارش این کتاب، منطق بیرحم نامیدهاند. هابز میگوید آنچه
جامعه را نگه میدارد ترس مردم از یکدیگر است و برای برطرف کردن این ترس
است که به زندگی اجتماعی روی آورده و امید به حکومتی قدرتمند (لویاتان)
بستهاند. میگوید: حکومت مظهر قدرت و وسیله حفظ جامعه است و حق حاکمیت
مطلق دارد (حکومت را به صورت غول مردم خوار درآورده است).
عبارت معروف "جنگ همه با همه" هم از اوست.
و اما: سهروردی (شیخ اشراق):
این عارف بزرگ صاحب "حکمت اشراق" است. رسالههای زیادی در فلسفه و عرفان
نوشته است و اصطلاح ناکجا آباد او هم در رساله "عقل سرخ" آمده است. پس از
سفر به شهرهای ایران و دیدار با بزرگان، در سوریه در دستگاه پسر
صلاحالدین ایوبی مستقر شد. ولی مورد حسادت و توطئه مذهبیها قرار گرفت و
در سن 38 سالگی در زندان به قتل رسید. با ادیان باستانی هم آشنا بود و
حکومت خسروانی را بر مبنای سنت فلسفی ایران باستان و میراث فرهنگی حکیمان
ایران پیافکند. طرفدار آشتی و وحدت بین فلسفه مشایی و تصوف بود. هانری
کربن فیلسوف معروف معاصر فرانسه از ارادتمندان این عارف بزرگ بود. وی صریح
سخن میگفت و نگرش جهان شمول داشت که نمیپسندیدند.
پی نوشت:
1ـ انتخاب عدد 5040 بر اثر اعتقاد افلاطون به جادوی الفاظ و اعداد
فیثاغورسی بوده است. در مذهب فیثاغورس، عدد هفت قدرتهای غریب دارد مثلا
5040=7×6×5×4×3×2×1 (تاریخ اندیشه اجتماعی ص 232).
2ـ Leviathan موجود غول پیکری که در تورات از آن نام برده شده است و نشانی
از قدرتهای دنیایی دشمن خداست (فرهنگ آلمانی دودن). لویاتان بزرگترین و
نخستین اثر فلسفی و اولین شرح جامع درباره دولت مدرن و انداموار و
کارکردهای آن است (از ترجمه حسین بشیریه ـ مقدمه).
منبع: مجله دانشمند شماره 615 دی 1393
مجله دانشمند 615 فلسفه تاریخ