دانشجویان کنجکاو و پرسش‌گر را به دانشجویان فروتن و آرام ترجیح می‌دهم!

نویسنده / نویسندگان :  سید ایمان ضیابری
مترجم : 
کلید واژه :  دانشجویان ـ کنجکاو ـ پرسش‌گر ـ دانشجویان فروتن ـ جایزه نوبل ـ پروفسور پی دابلیو اندرسون ـ کمبریج ـ
چکیده :  دوستان، اشتباه نکنید! گفت‌وگوهای اختصاصی "دانشمند" با برندگان جوایز نوبل، متوقف نشده و به پایان خود نرسیده است. همان‌طور تغییری در تصمیم ما برای گفت‌وگو با دانشمندان بزرگ جهان و برندگان جوایز نوبل در رشته‌های فیزیک، شیمی و پزشکی ایجاد نشده است.
منابع : 


دوستان، اشتباه نکنید! گفت‌وگوهای اختصاصی "دانشمند" با برندگان جوایز نوبل، متوقف نشده و به پایان خود نرسیده است. همان‌طور تغییری در تصمیم ما برای گفت‌وگو با دانشمندان بزرگ جهان و برندگان جوایز نوبل در رشته‌های فیزیک، شیمی و پزشکی ایجاد نشده است. تاخیری که در این نزدیک به یک سال گذشته در انجام گفت‌وگو با برندگان جوایز نوبل رخ داد، دلیل خاصی داشت. این علت، بخش عمده‌ای از فعالیت‌های رسانه‌ای نگارنده را تحت تاثیر قرار داد، و باعث شد تا انجام گفت‌وگو با برندگان جوایز نوبل مدتی تاخیر داشته باشد.

 

 در حالی که چند هفته‌ای بیشتر از اعطای جوایز نوبل سال 2014 نگذشته است. "دانشمند" به دنبال آن است تا در اولین فرصت، با برندگان جوایز نوبل سال 2014 میلادی گفت‌وگو کند و روبه‌روی دیدگان شما قرار دهد. 


جای بحث نیست که هر دانشمندی، در هرکجای دنیا که برای اعتلای علم و دانش و خدمت به مردم و سرزمینش تلاش می‌کند، می‌تواند چشمان انسان‌ها، فارغ از رنگ و نژاد و ملیت و دین‌شان را به روی دنیایی جدید باز کند و به سهم خود، دانسته‌هایی نو و کلامی تازه برای ارائه کردن به مخاطبان جهانی داشته باشد. علم امروزه مرزها را درنوردیده و تقسیمات جغرافیایی و سیاسی نمی‌توانند جلوی اراده ملت‌ها برای کسب دانش و آموختن علم از فراسوی خط‌کشی‌های روی نقشه‌ را بگیرند. شبکه جهانی اینترنت و فناوری‌های وابسته به آن، آرزوهای دست‌نیافتنی فراوانی را برآورده کرده و آنقدر از فاصله‌ها کاسته‌اند که انسان‌ها سختی‌ها و دشواری‌های کمتری را نه تنها برای گذراندن زندگی روزمره خود، بلکه برای برقراری ارتباط با جهان و تعامل با دنیای اطراف تحمل می‌کنند و در چشم بر هم زدنی، از نقطه‌ای در کره زمین به نقطه‌ای بسیار دورتر مرتبط و متصل می‌شوند. این، ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین دستاورد اینترنت است. 


"دانشمند" نیز در تلاش است تا برای کم کردن فاصله میان جامعه علمی ایران و جامعه جهانی و برقراری ارتباط میان مخاطبان ایرانی و بزرگان علم و دانش جهان، گفت‌وگو با برندگان جوایز نوبل را پی بگیرد و از همین رو، این بار به سراغ دانشمندی رفته که نام او به دلیل کشفیات ارزشمندش، در تاریخ علم فیزیک ثبت شده است. 


میهمان این ماه "دانشمند"، پروفسور برایان د. جوزفسون1، فیزیکدان نظری اهل ولز و استاد بازنشسته دانشگاه کمبریج است.


پروفسور جوزفسون 74 ساله، متولد کاردیف است. او به دلیل تحقیقات گسترده‌اش درباره ابرشارگی و تونل‌زنی کوانتومی، جایزه نوبل فیزیک سال 1973 را به طور مشترک همراه با فیزیکدان ژاپنی لئو ایساکی2 و ایوار جیاوِر3  نروژی دریافت کرد.


دانشمندان جوان‌تر و فیزیکدانان نوپا، آشنایی کمتری با پروفسور جوزفسون دارند، اما او با پیش‌بینی آنچه که بعدها به نام خود ثبت کرد یعنی اثر جوزفسون4، در سال 1963 به شهرت جهانی رسید. او در آن زمان تنها یک دانشجوی 22 ساله دکتری در دانشگاه کمبریج بود. 


جوزفسون به مطالعه در زمینه علوم ماوراءالطبیعه نیز علاقه خاصی دارد و با ترکیب کردن علوم محض و عرفان شرقی که از آن به عنوان "عرفان کوانتومی" یاد می‌شود، پلی بین دانش‌های پایه و مفاهیم معنوی ساخته است. او مدت زمان زیادی از عمر خود را در آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج به پژوهش و تحقیق مشغول بوده است. تا امروز 28 برنده جایزه نوبل در رشته‌های فیزیک و شیمی با آزمایشگاه کاوندیش همکاری کرده‌اند. این آزمایشگاه یکی از قدیمی‌ترین مراکز تحقیقات دانشگاه کمبریج به شمار می‌رود و در سال 1874 کار خود را آغاز کرده است. 


دغدغه اصلی پروفسور جوزفسون این است که دانشجویان و استادان بتوانند برای انجام پروژه‌های تحقیقاتی، پژوهانه یا (کمک هزینه)5 مکفی و متناسب دریافت کنند تا قادر باشند از پس هزینه‌های گزاف خریداری لوازم و مواد آزمایشگاهی و انجام تحقیقات نظری برآیند. در این مصاحبه، برایان جوزفسون از نخستین آشنایی خود با علم فیزیک، تحصیل در دانشگاه کمبریج، مباحثاتش با دانشمندان دیگر درباره پدیده‌های فراطبیعی و دستاوردهایش در زمینه ابرشارگی سخن می‌گوید. آنچه در ادامه می‌آید، متن گفت‌وگوی "دانشمند" با پروفسور برایان دیوید جوزفسون است. 


*آقای پروفسور جوزفسون؛ شما به دلیل پیش‌بینی اثر جوزفسون برنده جایزه نوبل شدید. لطفا کمی بیشتر درباره این اثر و کاربردهای آن در حوزه‌هایی مثل علم مقیاسات و ترانزیستورهای تک‌الکترونی توضیح دهید؟ اهمیت پیش‌بینی این اثر در عمل چیست؟
ج این اثر شامل دو قطعه فلز ابررسانا است که توسط یک " مانع" به هم متصل می‌شوند و تنها اجازه عبور نسبت کمی از جریان الکترون‌های ورودی را می‌دهد که "تزویج ضعیف" را ایجاد می‌کند. طی این فرآیند اتفاقات جالبی رخ می‌دهد، چون ابررساناها تا حدودی شبیه نوسان‌سازها هستند و نوسانات در دو طرف مانع از طریق انتقال الکترون از مانع با هم جفت می‌شوند.
فرکانس ضربان بین دو موج به این اثر مربوط می‌شود که راهی برای تعیین این مقادیر ثابت یا اندازه‌گیری بسیار دقیق ولتاژ از طریق اندازه‌گیری فرکانس متناظر با آن مشخص می‌کند. همچنین با قرار دادن موانع در یک حلقه می‌توان دستگاهی به دست آورد که به میدان مغناطیسی در حلقه بسیار حساس است.

*درباره شما نوشته‌اند که یک دانشجوی فعال، مستعد و با اعتماد به نفس بودید که ترسی از تذکر دادن مودبانه اشتباهات استادان و سخنرانان نداشتید. آیا این حقیقت دارد؟ اگر درست باشد، شما احتمالا در بین دانشجویان و استادان دشمنانی داشته‌اید! اگر زمانی دانشجویی مثل خودتان داشته باشید چه کار می‌کنید؟


ج این ادعا به پروفسور پی دابلیو اندِرسون6 مربوط می‌شود که من در سخنرانی‌های او درباره موضوعات مرتبط با رشته‌ام شرکت می‌کردم. تا جایی که می‌دانم این کار باعث ایجاد هیچ‌گونه دشمنی در آن زمان نشد. اما بعدها وقتی گفتم که موسسات علمی درباره موضوعاتی مثل تله‌پاتی و احتمال اینکه آب دارای حافظه است اشتباه می‌کنند، دشمنی شدیدی ایجاد شد؛ مثلا به یک کنفرانس دعوت نشدم چون افراد شرکت‌کننده با حضور من مخالف بودند، یا اینکه به دانشجویانی که به کار با من علاقه‌مند بودند گفته شد تنها در صورتی که با کسی غیر از من کار کنند به آنها پژوهانه تعلق خواهد گرفت و مثال‌هایی از این دست. در رابطه با پرسش آخر شما باید بگویم که من دانشجویان کنجکاو و پرسشگر را به دانشجویایی که با فروتنی هرچه به آنها گفته می‌شود می‌پذیرند، ترجیح می‌دهم!

*بسیاری از دانشجویان مستعد به خصوص در جهان سوم و کشورهای در حال توسعه آرزو دارند این فرصت را بدست آورند که تحصیلات دانشگاهی خود را در یک محیط دانشگاهی پویا و معتبر مثل دانشگاه کمبریج ادامه دهند. شما چندین سال را در این دانشگاه گذرانده‌اید و خاطرات فراموش‌ناشدنی از همکلاسی‌ها، استادان و دوستان دارید. کمی از آن زمان برایمان بگویید. محیط علمی کمبریج را چگونه توصیف می‌کنید؟


چ در واقع چند دهه را در کمبریج سپری کردم. معیارهای آکادمیک در کمبریج بسیار بالا هستند گرچه امروزه افراد مجبورند وقت زیادی را با تقاضانامه‌های گرنت و غیره سپری کنند تا اینکه مشغول تحقیق و پژوهش باشند.

*شما در دهه 1970 "مراقبه متعالی"7  را آموختید. لطفا درباره این نوع از مراقبه و ویژگی‌های آن کمی بیشتر توضیح دهید؟ این نوع مراقبه چه تاثیراتی روی مغز، ذهن و روح دارد؟ شما چطور به آن سطح رسیدید؟ مغز شما باید قابلیت‌های عالی و منحصربه‌فردی داشته باشد. درست می‌گویم؟
ج من از همان دوران نوجوانی و جوانی از جریان‌های روشنفکری فاصله داشتم و بلافاصله پس از ورود به دبیرستان به کلاس‌های آمادگی درس ریاضی پیوستم. معلمان مدرسه‌‌ام که کتاب‌ها و منابع مختلفی را در اختیارم قرار می‌دادند، به من کمک زیادی کردند. مراقبه متعالی به تفکر روشن‌ترم کمک می‌کرد، اما در عین حال مرا قادر می‌ساخت تا کمتر در تفکراتم غرق شوم، بتوانم مردم را بهتر درک کنم و فکر آزاد داشته باشم. این قابلیت‌ها وقتی که مدام در معرض حمله باشی، بسیار ارزشمند هستند. تکنیک مراقبه متعالی به معنای توجه متمرکز به یک صدای خاص است که اجازه می‌دهد آن صدا ذهن را به سطوح عمیق‌تر ببرد. اما امروزه من تکنیک متفاوتی را به کار می‌برم که در آن برای تغییر وضعیت آگاهی‌ام از موسیقی استفاده می‌کنم.

*شما وقتی 33 سال داشتید و بسیار جوان بودید جایزه نوبل را دریافت کردید. دریافت این جایزه چه تاثیراتی در زندگی شما داشت و چطور زندگی‌تان را تغییر داد؟ آیا معتقدید که زندگی یک برنده جایزه نوبل با زندگی یک دانشمند عادی که چنین موفقیتی را به دست نیاورده است، تفاوت دارد؟
باید بسیار متفاوت باشد. اگر من این جایزه را نبرده بودم، احتمالا برای ادامه تحصیلاتی که برایم مهم بودند آزادی کمتری داشتم. برنده جایزه نوبل نسبت به کسی که این جایزه را دریافت نکرده به سخنرانی‌های بیشتری دعوت می‌شود اما در عین حال مسئولیت‌های بیشتری هم دارد. با این حال، چیزی که تجربه‌ام نشان داده این است که بردن این جایزه اصلا کمکی به پذیرش تقاضانامه‌های گرنت نمی‌کند! خوشبختانه، کار نظری به منابع مالی زیادی احتیاج ندارد.

*لطفا کمی درباره دوران کودکی خود و مقطع زمانی که برای اولین بار به طور کلی با علم و به‌طور خاص با علم فیزیک آشنا شدید، بگویید. چه چیزی باعث شد که به فیزیک علاقه‌مند شوید؟ چه زمانی برای اولین بار با فیزیک آشنا شدید و چطور به آن اشتیاق پیدا کردید؟
*پدرم که یک معلم فرانسوی بود نیز به ریاضیات علاقه داشت. من تعدادی از کتاب‌های ریاضی او را خواندم و برایم بسیار جذاب به نظر آمد. علاقه من به فیزیک، ناشی از درس‌هایی بود که در مدرسه می‌خواندم، و تا حدودی علاقه به این موضوع بود که با استفاده از توصیفات ریاضی جهان را می‌توان به طور دقیق درک کرد.

*به نظر شما دلیل پیشرفت علمی برجسته و چشمگیر در کشورهایی مثل انگلیس یا ایالات متحده چیست؟ این کشورها چه چیزی دارند که سایر کشورهای دنیا فاقد آن هستند؟
من انگلستان و ایالات متحده را به طور خاص از کشورهای دیگر جدا نمی‌کنم؛ خود شما هم کشورهای دیگر را فهرست کردید. سنت احتمالا در این رابطه اهمیت زیادی دارد. این رویه که امروزه سیاستمداران ترویج می‌کنند تا از طریق آن علم تنها از حیث آثار کوتاه‌مدت و اهمیت کاربردی‌اش مورد قضاوت قرار بگیرد، تاثیرات مخربی بر جایگاه علوم می‌گذارد.

*پیشنهاد شما برای جذاب و قابل درک کردن علوم پایه برای عموم مردم چیست؟ به نظر من مردم عادی بیشتر به دستاوردهای علمی علاقه‌مند هستند که کاربردها و استفاده‌های آن را بتوانند ببینند، در حالی که در شاخه‌های مثل فیزیک یا شیمی، کاربرد عملی نیست که اهمیت دارد. نظر شما چیست؟
من فکر نمی‌کنم که عموم مردم -به طور غریزی- به کاربرد عملی علاقه بیشتری داشته باشند، بلکه مردم با گفته‌های سیاستمداران و خود دانشمندان به اینگونه فکر کردن ترغیب می‌شوند. آنها می‌توانند توسط خود دانشمندان از علم رانده شوند که نخست آشکارا آنچه را که در تحقیقات خود به دست خواهند آورد را بزرگنمایی می‌کنند و سپس دین را که داروی تکمیلی روح است زیر سوال می‌برند و وجود پدیده‌ای مثل تله‌پاتی که تجربه، واقعی بودن آن را ثابت کرده نفی می‌کنند.

*لطفا کمی درباره جزئیات پروژه "اتحاد ذهن-ماده"8 خودتان توضیح دهید. تا جایی که من متوجه شده‌ام، شما سعی کرده‌اید ارتباطی بین فیزیک و عملکرد مغز در حوز‌ه‌هایی مثل زبان، آگاهی، روابط بنیادی بین ذهن و موسیقی و... برقرار کنید. چه کشفیاتی از طریق این پروژه به دست آورده‌اید و نتایج آن چه بوده است؟
من به مخاطبان پیشنهاد می‌کنم که لینک "انتشارات" در صفحات وب من را پیگیری کنند. یک پروژه ابتدایی این بود که نشان دهیم چه منطقی پشت مسیر شکل‌گیری تکامل وجود دارد و بعدها نتایج به دست آمده درباره تکامل زبان به کار برده شدند. اگر بخواهم کلی‌تر بگویم، من به اصطلاح "ابر در افق" علاقه‌مندم که یعنی تفکر جریان اصلی در علم، جهان نهایی نیست. در حال حاضر نظریاتم را درباره اینکه جهان چگونه از طریق فرآیندهای خودسازماندهی به وجود آمده است، گردآوری می‌کنم (می‌توانید یک نسخه از این مقاله را در آرشیو پیش از چاپ فیزیک به نشانی arxiv.org تهیه کنید).

*شما یکی از دانشمندان معروفی هستید که معتقد است پدیده‌های فراروانشناسانه ممکن است واقعیت داشته باشند. فراروانشناسان حوزه‌هایی مثل تله‌پاتی، پیش‌آگاهی، علم به غیب، جنبش فراروانی، تجربه‌های نزدیک مرگ، تناسخ و تجربیات توهم دیداری را مطالعه و بررسی می‌کنند. آیا شما با این موضوعات برخورد داشته‌اید یا مطالعاتی در این زمینه‌ها انجام داده‌اید؟
من بیشتر فقط شواهد را مطالعه کرده‌ام اما بعضی از اوقات در موقعیت‌هایی که جنبش فراروانی و غیره به اثبات رسیده، حضور داشته‌ام.

*شما از این احتمال صحبت کرده‌اید که عرفان شرقی ممکن است ارتباطاتی با فهم علمی داشته باشد. شما درباره کدام یک از چهره‌های عرفان شرقی مطالعه کرده‌اید؟ آیا با شخصیت‌های عرفان فارسی مثل مولانا آشنایی دارید؟
فکر نمی‌کنم (ابن عربی شاید نزدیک‌ترین کسی باشد که با او آشنایی دارم). من علاوه بر عرفان شرقی تا حدودی با تعدادی از سنت‌های مختلف از جمله سرخپوستان آمریکایی آشنا هستم.

*شما مورد حمله تعدادی از فیزیکدانان همکار خود مثل دیوید دوُیچ9 قرار گرفته‌اید که دیدگاه‌هایتان درباره تله‌پاتی را رد کرده‌اند. پاسخ شما به آنها چیست؟ آیا نمی‌ترسید دانشمندان مادی‌گرایی که واقعیت‌هایی مثل تله‌پاتی را باور ندارند شما را متهم و منزوی کنند؟
  من پیش از اینها از جامعه علمی بسیار دور و منزوی شده‌ام، چون آنها ترجیح می‌دهند که به دیدگاه‌های من فکر نکنند. بلکه فقط آنها را متخاصمانه رد می‌کنند؛ بنابراین این آسیب قبلا اتفاق افتاده است و من مجبور نیستم نگران تاثیراتی که اظهارات آینده‌ام ممکن است بگذارند، باشم. من گمان می‌کنم مردم هوشمند می‌توانند قضاوت کنند که کدام یک از طرفین بحث، واضح‌تر و با تعصب کمتر فکر می‌کند. شرایط درباره افرادی که مرا واقعا می‌شناسند و به طور کلی چنین دیدگاه منفی‌ای ندارند، فرق می‌کند!

*نظر شما درباره دستاوردهای ایوار جیاوِر10 و لئو ایساکی11 چیست؟ کشفیات آنها چه تاثیری روی موفقیت علمی شما داشته است؟
آزمایش‌های جیاور بسیار مهم بودند زیرا به این احتمال اشاره می‌کردند که فرضیات من درباره امکان جفت شدن ابررساناها از طریق تبادل الکترون ممکن است در یک آزمایش به حقیقت بپوندد. کار ایساکی ارتباطی با نظرات من نداشت چون او با تونل‌زنی در یک سیستم کاملا متفاوت سر و کار داشت.

*در سال 1958، شما وجود یک نوع جدید از پدیده تونل‌زنی در یک نیمه‌رسانا را ثابت کردید. لطفا بیشتر درباره این اثبات توضیح دهید؟
این اثبات در واقع در سال 1963، نه ماه پس از زمان پیش‌بینی من، اتفاق افتاد و به طور تجربی توسط روئل و اَندِرسون در مجموعه آزمایشگاه‌های بِل تایید شد. آنها یک اتصال الکتریکی نوع جیاور را انتخاب و یک میدان مغناطیسی به آن اِعمال کردند. همان‌طور که نظریه پیش‌بینی کرده بود، میزان جریانی که اتصال می‌توانست قبل از اِعمال ولتاژ انتقال دهد و دیگر ابررسانا نباشد، متناسب با قدرت میدان نوسان بود.

*شما در چندین جلسه با برندگان جایزه نوبل در آلمان شرکت کرده‌اید. نظرتان درباره این جلسات چیست؟ آیا در این جلسات جوایزی هم دریافت کرده‌اید؟
باید توضیح بدهم که اینها جلساتی هستند که در آن برندگان جوایز نوبل در گردهمایی چند صد دانشجوی منتخب از کشورهای مختلف سخنرانی می‌کنند و در عین حال با آنها دیدارهای غیررسمی نیز دارند؛ اینها اساسا جلسات برندگان نوبل نیستند و به کسی جایزه داده نمی‌شود. به نظر من این جلسات بسیار لذت‌بخش هستند و تاکنون در ده جلسه شرکت کرده‌ام.

*و به عنوان سوال پایانی‌ام، از شما درخواست می‌کنم تا یک پیام آموزنده خطاب به مخاطبان ایرانی جوانمان داشته باشید. پیغام خاص شما برای خوانندگان این گفت‌وگو در مجله دانشمند به خصوص برای کسانی که آرزو دارند دانشمندان برجسته‌ای شوند، چیست؟ آیا شما آرزو داشتید که جایزه نوبل را به دست بیاورید یا قبل از دریافت این جایزه در سال 1973 به آن فکر کرده بودید؟ پیشنهادتان برای کسانی که معتقدند جایزه نوبل می‌تواند هدف نهایی‌آنها باشد، چیست؟

من جزو آن دسته از کسانی نبودم که دورنمای زندگی آنها بردن جایزه نوبل است و تلاش‌های خود را در مسیر رسیدن به آن پایه‌ریزی می‌کنند. من فقط در مسیری حرکت کردم که برایم جالب بود و به خوش‌شانسی ختم شد! من همچنین مدیون سر برایان پیپارد12، استاد راهنمای دوره دکترای خودم هستم که دائما موضوعات جالبی را مطرح می‌کرد.  

پی نوشت:
1-Brian D. Josephson/ 2-Leo Esaki / 3-Ivar Giaever/4-Josephson effect/ 5-grant/ 6-P. W. Anderson/7-Transcendental Meditation/ 8-Mind-Matter Unification Project/ 9-David Deutsch/ 10-Ivar Giaever/ 11-Leo Esaki/ 12-Sir Brian Pippard


منبع مجله دانشمند آذر 1393 شماره 614

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.